اناجیل واعمال رسولان رسالات پولس رسول رساله عبرانیان رساله یعقوب رسالات پطرس رسول رسالات یوحنا رسول رساله یهودا کتاب مکاشفه
انجیل متی رومیان افسسسیان دوم تسالونیکیان عبرانیان یعقوب اول پطرس اول یوحنا یهودا مکاشفه
انجیل مرقس اول قرنتیان فیلیپیان اول تیموتاوس دوم پطرس دوم یوحنا
انجیل لوقا دوم قرنتیان کولسیان دوم تیموتاوس سوم یوحنا
انجیل یوحنا غلاطیان اول تسالونیکیان تیطس
اعمال رسولان فلیمون
فهرست کلام خدا: عهد جدید X   پنجره را ببندید




انجیل متی (فصل ۲۶)


1و چون عیسی همهٔ این سخنان را به اتمام رسانید، به شاگردان خود گفت، 2 می‌دانید که بعد از دو روز عید فصح است که پسر انسان تسلیم کرده می‌شود تا مصلوب گردد. 3 آنگاه رؤسای کَهَنَه و کاتبان و مشایخ قوم در دیوانخانهٔ رئیس کَهَنَه که قیافا نام داشت جمع شده، 4 شورا نمودند تا عیسی را به حیله گرفتار ساخته، به قتل رسانند. 5 امّا گفتند، نه در وقت عید مبادا آشوبی در قوم بر پا شود. 6 و هنگامی که عیسی در بیت عَنْیا در خانهٔ شمعون ابرص شد، 7 زنی با شیشهای عطر گرانبها نزد او آمده، چون بنشست بر سر وی ریخت. 8 امّا شاگردانش چون این را دیدند، غضب نموده، گفتند، چرا این اسراف شده است؟ 9 زیرا ممکن بود این عطر به قیمت گران فروخته و به فقرا داده شود. 10 عیسی این را درک کرده، بدیشان گفت، چرا بدین زن زحمت می‌دهید؟ زیرا کار نیکو به من کرده است. 11 زیرا که فقرا را همیشه نزد خود دارید امّا مرا همیشه ندارید. 12 و این زن که این عطر را بر بدنم مالید، بجهت دفن من کرده است. 13 هرآینه به شما می‌گویم هر جایی که در تمام عالم بدین بشارت موعظه کرده شود، کار این زن نیز بجهت یادگاری او مذکور خواهد شد. 14 آنگاه یکی از آن دوازده که به یهودای اسخریوطی مسمّیٰ بود، نزد رؤسای کهنه رفته، 15 گفت، مرا چند خواهید داد تا او را به شما تسلیم کنم؟ ایشان سی پاره نقره با وی قرار دادند. 16 و از آن وقت در صدد فرصت شد تا او را بدیشان تسلیم کند. 17 پس در روز اوّل عید فطیر، شاگردان نزد عیسی آمده، گفتند، کجا می‌خواهی فصح را آماده کنیم تا بخوری؟ 18 گفت، به شهر، نزد فلان کس رفته، بدو گویید، استاد می‌گوید وقت من نزدیک شد و فصح را در خانهٔ تو با شاگردان خود صرف می‌نمایم. 19 شاگردان چنانکه عیسی ایشان را امر فرمود کردند و فصح را مهیا ساختند. 20 چون وقت شام رسید با آن دوازده بنشست. 21 و وقتی که ایشان غذا می‌خوردند، او گفت، هرآینه به شما می‌گویم که یکی از شما مرا تسلیم می‌کند! 22 پس بغایت غمگین شده، هر یک از ایشان به وی سخن آغاز کردند که خداوندا آیا من آنم؟ 23 او در جواب گفت، آنکه دست با من در قاب فرو برد، همان کس مراتسلیم نماید! 24 هرآینه پسر انسان به همانطور که دربارهٔ او مکتوب است رحلت می‌کند. لیکن وای بر آنکسی که پسر انسان بدست او تسلیم شود! آن شخص را بهتر بودی که تولّد نیافتی! 25 و یهودا که تسلیم کننده وی بود، به جواب گفت، ای استاد آیا من آنم؟ به وی گفت، تو خود گفتی! 26 و چون ایشان غذا می‌خوردند، عیسی نان را گرفته، برکت داد و پاره کرده، به شاگردان داد و گفت، بگیرید و بخورید، این است بدن من. 27 و پیاله را گرفته، شکر نمود و بدیشان داده، گفت، همهٔٔ شما از این بنوشید، 28 زیرا که این است خون من در عهد جدید که در راه بسیاری بجهت آمرزش گناهان ریخته می‌شود. 29 امّا به شما می‌گویم که بعد از این از میوهٔ مَوْ دیگر نخواهم نوشید تا روزی که آن را با شما در ملکوت پدر خود، تازه آشامم. 30 پس تسبیح خواندند و به سوی کوه زیتون روانه شدند. 31 آنگاه عیسی بدیشان گفت، همهٔٔ شما امشب دربارهٔ من لغزش می‌خورید چنانکه مکتوب است که شبان را می‌زنم و گوسفندان گله پراکنده می‌شوند. 32 لیکن بعد از برخاستنم، پیش از شما به جلیل خواهم رفت. 33 پطرس در جواب وی گفت، هر گاه همه دربارهٔ تو لغزش خورند، من هرگز نخورم. 34 عیسی به وی گفت، هرآینه به تو می‌گویم که در همین شب قبل از بانگ زدن خروس، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد! 35 پطرس به وی گفت، هرگاه مردنم با تولازم شود، هرگز تو را انکار نکنم! و سایر شاگردان نیز همچنان گفتند. 36 آنگاه عیسی با ایشان به موضعی که مسمّی به جتسیمانی بود رسیده، به شاگردان خود گفت، در اینجا بنشینید تا من رفته، در آنجا دعا کنم. 37 و پطرس و دو پسر زِبِدی را برداشته، بی‌نهایت غمگین و دردناک شد. 38 پس بدیشان گفت، نَفْسِ من از غایت الم مشرف به موت شده است. در اینجا مانده با من بیدار باشید. 39 پس قدری پیش رفته، به روی در افتاد و دعا کرده، گفت، ای پدر من، اگر ممکن باشد این پیاله از من بگذرد؛ لیکن نه به خواهش من، بلکه به ارادهٔ تو. 40 و نزد شاگردان خود آمده، ایشان را در خواب یافت. و به پطرس گفت، آیا همچنین نمی‌توانستید یک ساعت با من بیدار باشید؟ 41 بیدار باشید و دعا کنید تا در معرض آزمایش نیفتید! روح راغب است، لیکن جسم ناتوان. 42 و بار دیگر رفته، باز دعا نموده، گفت، ای پدر من، اگر ممکن نباشد که این پیاله بدون نوشیدن از من بگذرد، آنچه ارادهٔ تو است بشود. 43 و آمده، باز ایشان را در خواب یافت زیرا که چشمان ایشان سنگین شده بود. 44 پس ایشان را ترک کرده، رفت و دفعه سوم به همان کلام دعا کرد. 45 آنگاه نزد شاگردان آمده، بدیشان گفت، مابقی را بخوابید و استراحت کنید. الحال ساعت رسیده است که پسر انسان به دست گناهکاران تسلیم شود. 46 برخیزید برویم. اینک، تسلیم کننده مننزدیک است! 47 و هنوز سخن می‌گفت، که ناگاه یهودا که یکی از آن دوازده بود با جمعی کثیر با شمشیرها و چوبها از جانب رؤساء کَهَنه و مشایخ قوم آمدند. 48 و تسلیم کنندهٔ او بدیشان نشانی داده، گفته بود، هر که را بوسه زنم، همان است. او را محکم بگیرید. 49 در ساعت نزد عیسی آمده، گفت، سلام یا سیّدی! و او را بوسید. 50 عیسی وی را گفت، ای رفیق، از بهر چه آمدی؟ آنگاه پیش آمده، دست بر عیسی انداخته، او را گرفتند. 51 و ناگاه یکی از همراهان عیسی دست آورده، شمشیر خود را از غلاف کشیده، بر غلام رئیس کهنه زد و گوشش را از تن جدا کرد. 52 آنگاه عیسی وی را گفت، شمشیر خود را غلاف کن، زیرا هر که شمشیر گیرد، به شمشیر هلاک گردد. 53 آیا گمان می‌بری که نمی‌توانم الحال از پدر خود درخواست کنم که زیاده از دوازده فوج از ملائکه برای من حاضر سازد؟ 54 لیکن در این صورت کتب چگونه تمام گردد که همچنین می‌بایست بشود؟ 55 در آن ساعت، به آن گروه گفت، گویا بر دزد بجهت گرفتن من با تیغها و چوبها بیرون آمدید! هر روز با شما در هیکل نشسته، تعلیم می‌دادم و مرا نگرفتید. 56 لیکن این همه شد تا کتب انبیا تمام شود. در آن وقت جمیع شاگردان او را واگذارده، بگریختند. 57 و آنانی که عیسی را گرفته بودند، او را نزد قیافا رئیس کَهَنه جایی که کاتبان و مشایخ جمع بودند، بردند. 58 امّا پطرس از دور در عقب او آمده، به خانهٔ رئیس کهنه در آمد و با خادمان بنشست تا انجام کار را ببیند. 59 پس رؤسای کهنه و مشایخ و تمامی اهل شورا طلب شهادت دروغ بر عیسی می‌کردند تا او را بقتل رسانند، 60 لیکن نیافتند. با آنکه چند شاهد دروغ پیش آمدند، هیچ نیافتند. آخر دو نفر آمده، 61 گفتند، این شخص گفت، می‌توانم هیکل خدا را خراب کنم و در سه روزش بنا نمایم. 62 پس رئیس کهنه برخاسته، بدو گفت، هیچ جواب نمی‌دهی؟ چیست که اینها بر تو شهادت می‌دهند؟ 63 امّا عیسی خاموش ماند! تا آنکه رئیس کهنه روی به وی کرده، گفت، تو را به خدای حّی قسم می‌دهم ما را بگو که تو مسیح پسر خدا هستی یا نه؟ 64 عیسی به وی گفت، تو گفتی! و نیز شما را می‌گویم بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست قوّت نشسته، بر ابرهای آسمان می‌آید! 65 در ساعت رئیس کهنه رخت خود را چاک زده، گفت، کفر گفت! دیگر ما را چه حاجت به شهود است؟ الحال کفرش را شنیدید! 66 چه مصلحت می‌بینید؟ ایشان در جواب گفتند، مستوجب قتل است! 67 آنگاه آب دهان بر رویش انداخته، او را طپانچه میزدند و بعضی سیلی زده، 68 می‌گفتند، ای مسیح، به ما نبوّت کن! کیست که تو را زده است؟ 69 امّا پطرس در ایوان بیرون نشسته بود که ناگاه کنیزکی نزد وی آمده، گفت، تو هم با عیسی جلیلی بودی! 70 او روبروی همه انکارنموده، گفت، نمی‌دانم چه می‌گویی! 71 و چون به دهلیز بیرون رفت، کنیزی دیگر او را دیده، به حاضرین گفت، این شخص نیز از رفقای عیسی ناصری است! 72 باز قسم خورده، انکار نمود که این مرد را نمی‌شناسم. 73 بعد از چندی، آنانی که ایستاده بودند پیش آمده، پطرس را گفتند، البتّه تو هم از اینها هستی زیرا که لهجه تو بر تو دلالت می‌نماید! 74 پس آغاز لعن کردن و قسم خوردن نمود که این شخص را نمی‌شناسم. و در ساعت خروس بانگ زد. 75 آنگاه پطرس سخن عیسی را به یاد آورد که گفته بود، قبل از بانگ زدن خروس، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد. پس بیرون رفته زار زار بگریست.




تفسیر فشرده آیات



1 عبارت «و چون عیسی همه این سخنان را به پایان رسانید» برای پنجمین و آخرین بار در انجیل متی مانند هر مبحث اصلی دیگر ذکر شده است(متی ۲۸:۷، ۱:۱۱، ۵۲:۱۳، ۱:۱۹). 2 عید فِصَح زمان منتخب خدا بود که مسیح در آن روز و ساعت تعیین شده مصلوب گردد. قوم یهود هر ساله عید فصح را برگزار می¬کردند. این عید یادآور خروج آنها از زمین مصر باستان به رهبری موسی بود. در این عید هر خانواده یهودی مطابق فرمان تورات، بره¬ای بی عیب را قربانی می کردند؛ که بدون شک سمبلی از قربانی واقعی یعنی عیسی مسیح خداوند است که برای نجات انسانها، می بایست مصلوب شود تا تاوان و جریمه گناه را بپردازد و انسان ها را از داوری عظیم و هولناک خدا رستگار سازد. توجه کنید که مسیح در طول زندگی اش بارها از دسیسه های دشمنانش که قصد قتل وی را داشتند دوری جسته بود(لوقا۲۹:۴؛ یوحنا۱۸:۵، ۳۹:۱۰). ولی اکنون زمان معین فرا رسیده بود تا برّه بی¬عیب و بی آلایش خدا یعنی عیسی مسیح خداوند برای کفاره گناهان قربانی شود (یوحنا۲۹:۱). عیسی اشاره می¬کند که بعد از دو روز عید فصح است(روز جمعه) که نشان می¬دهد گفتگوی مسیح با شاگردان برکوه زیتون (متی ۲۴و۲۵) عصر روز چهارشنبه بوده است. 3 قیافا از سال(۱۸ تا ۳۶ میلادی) کاهن اعظم قوم یهود بود. این زمان طولانی نشان دهنده روابط حسنه وی با حکومت روم از یک سو و سلسله خاندان هیرودیس پادشاه از سویی دیگر بود؛ اکثر مردم یهود از هر دو گروه متنفر بودند. حَنّا پدر زن قیافا، که قبل از وی بین سالهای(۶ تا ۱۵ میلادی) کاهن اعظم بود؛ قدرت و نفوذش را هرچند پوشیده، در امور کهانت و سرپرستی معبد اورشلیم و شورای عالی یهود (معروف به سَنْ هِدْرین) همچنان حفظ کرده بود(لوقا۲:۳؛ یوحنا۱۳:۱۸). قیافا حاکم بر امور معبد بود و سود هنگفتی از معاملات نامشروع که در آنجا جریان داشت به جیب می¬زد(متی۱۲:۲۱). جالب اینجاست که در اکثر مواردی که نام قیافا در اناجیل ذکر شده است وی در حال دسیسه چینی برای نابودی مسیح است. 5 نقشه روسای قوم این بود که برنامه شوم خود را بعد از عید فصح برای قتل مسیح پیاده کنند. علت امر این بود که در زمان عید فصح عده بسیار زیادی از یهودیان از سراسر اسرائیل و حتی سایر نقاط دوردست که بالغ بر دهها هزار نفر می¬شد به اورشلیم می¬آمدند تا در این مراسم شرکت کنند. کاهنان و روسا¬ی قوم یهود این تصّور را داشتند که به دلیل محبوبیت و شهرت مسیح در بین عموم مردم در صورت دستگیری وی شورشی به پا می¬شود و پای مقامات رومی را که کل یهودیه و مناطق اطراف از مستمرات آنها بود به میان می¬کشاند. ولی برنامه خدا قبل از بنیاد عالم این بود که عیسی مسیح دقیقا روز جمعهٔ عید فصح، قبل از غروب خورشید و زمانی که بره بی¬عیب فصح ذبح می¬شد می-بایست بر روی صلیب جان سپارد. 6و7 در طول مدت یک هفته نهایی زندگی مسیح در اورشلیم وی اکثرا شبها را در بیت عَنیا (دهکده ای کوچک در شرق اورشلیم و جنوب کوه زیتون) بسر می¬برد. به جز در این آیه و (مرقس۳:۱۴)، ذکری از شمعون اَبْرص در جایی دگر نشده است. احتمالا شمعون ابرص کسی بود که مسیح او را از بیماری بَرَص(جذام) شفا داده بود. جذام بیماری وحشتناک و مهلکی بود که افراد مبتلا به آن از جامعه طرد می-شدند و این افراد مجبور بودند که در مناطق متروکه و دور از مردم در فقر و فلاکت زندگی خود را بسر برند تا در تنهایی و اوج بدبختی بمیرند. مسیح بسیاری از جذامیان را در طول خدمت سه ساله خود در سراسر سرزمین اسرائیل شفا داد و احتمالا شمعون یکی از آنان بود که در اینجا از مسیح پذیرایی می¬کند. طبق (یوحنا۱:۱۲-۸) مریم و مَرتا در اینجا از میهمانان پذیرایی می¬کردند و ایلْعازَر برادر آنان که مسیح وی را از مردگان زنده کرده بود نیز در آنجا حضور داشت؛ ولی این میهمانی در خانه شمعون ابرص برگزار شده بود. توجه به این نکته ضروری است که داستانی مشابه با این واقعه در(لوقا۳۶:۷-۵۰) دیده می¬شود که هیچ ارتباطی با این واقعه ندارد. هرچند نام میزبان در (لوقا۳۶:۷-۵۰) شمعون است ولی وی فریسی بود و چون که هیچ جذامی نمی¬توانست فریسی باشد؛ داستان (لوقا۳۶:۷-۵۰) با واقعه فوق متفاوت است. همچنین زنی که در داستان (لوقا۳۶:۷-۵۰) پاهای عیسی را با عطر مَسْح می¬کند یک زن گناهکار بود در حالیکه در اینجا وی مریم خواهر مَرتا و ایلعازر است. همچنین این دو واقعه در دو زمان کاملا متفاوت به وقوع پیوسته اند در (متی۶:۲۶-۱۳؛ مرقس۳:۱۴-۹؛ یوحنا۲:۱۲-۸) واقعه مربوط به خانه شمعون ابرص در آخرین هفته زندگی مسیح و احتمالا در چهارشنبه شب اتفاق ¬افتاد؛ در حالیکه واقعه (لوقا۳۶:۷-۵۰) ماهها قبل از آن، در خانه شمعون فریسی و احتمالا در ناحیه جلیل اتفاق افتاده بود. اینکه نام میزبان در (لوقا۳۶:۷-۵۰) نیز شمعون است جای تعجب ندارد زیرا که در طول تاریخ «شمعون»(نام پسر یعقوب، یکی از دوازده سبط اسرائیل) یکی از نامهای بسیار رایج در میان یهودیان بوده است (نام دو تن از رسولان مسیح نیز شمعون بود یعنی شمعون پِطرُس و شمعون قانوی معروف به «غیور») (متی ۲:۱۰-۴). 8 طبق (یوحنا۴:۱۲-۶)ابتدا یهودای اِسْخَریوطی، اعتراض می¬کند و احتمالا شاگردان دیگر را نیز تحریک می¬نماید. یوحنا رسول در انجیل خود توضیح می¬دهد که انگیزه یهودای اِسْخَریوطی از این اعتراض نه کمک به فقرا بلکه منافع شخصی و طمع بود. 9 طبق (یوحنا۴:۱۲) قیمت این عطر حدود سیصد دینار بود که تقریبا مزد یک سال یک کارگر ساده بود. این عطر از عصاره سنبل هندی یا نارْد بدست می¬آمد و توسط تاجران از شمال هندوستان به آن مناطق آورده می¬شد و در تُنگ مرمری سفید رنگ و زیبا نگاهداری می¬شد. 11و12 دو روز بعد، مسیح می¬بایست در ساعت سه بعدازظهر روز جمعه عید فصح یهود و قبل از غروب خورشید به عنوان بره حقیقی و بی عیب، برای کفاره گناهان انسان ها از ابتدای تاریخ جهان تا انتهای آن قربانی شود. مسیح بارها از مرگ خود سخن گفته بود(متی ۲۱:۱۶، ۲۲:۱۷، ۱۸:۲۰). ولی گویی شاگردان سخنان مسیح را درک نمی¬کردند یا اینکه این موضوع برای آنان قابل تصور و قابل هضم نبود ولی شاید مریم با داشتن درک محدودی از این موضوع پرستش قلبی خود را از این طریق به خداوند تقدیم می¬کند. 13 این وعده با ثبت شدن این واقعه در سه انجیل (متی ۶:۲۶-۱۳؛ مرقس ۳:۱۴-۹؛ یوحنا ۱:۱۲-۸)به تحقق پیوسته است. 14و15 یهودای اِسْخَریوطی تنها رسول مسیح بود که از ناحیه جنوب یهودیه و تقریبا شخصی ناشناخته بود(اسخریوط دهکده ای کوچک در منطقه یهودیه بود). در حالی که دیگر رسولان مسیح از ناحیه جلیل (واقع در شمال یهودیه) بودند. ملحق شدن این شخص به مسیح در ابتدا با هر نیّتی که بود، بعدها به طور صریح برای کسب منفعت مالی و قدرت بود. طبق محاسبات یهودا اِسْخَریوطی اگر عیسی همان مسیح موعود و پادشاه یهود بود که می¬بایست پادشاهی و قدرت سیاسی اسرائیل را همانند دوران با شکوه داوود و سلیمان احیا کند (طبق باور رایج یهودیان در آن زمان) با الحاق به گروه وی خود نیز به نان و نوایی می¬رسید و به عنوان یکی از رسولان وی به مقام و قدرت دست می¬یافت ولی با گذشت زمان و آشنایی بیشتر با موعظه ها و تعالیم مسیح کم کم به غلط بودن محاسباتش پی برد و مخصوصا در هفته آخر زندگی مسیح که یهودا انتظار داشت عیسی پادشاهی خود را در اورشلیم اعلان کند، متوجه شد که تمامی آرزوهایش نقش بر آب شده است؛ زیرا از یک سو درگیری های شدید مسیح با فریسیان و کاهنان اعظم و سایر اعضای شورای عالی اسرائیل در اورشلیم امید پادشاهی مسیح را به حداقل می¬رساند و از سویی دیگر پیشگویی مسیح در مورد مصلوب شدن و مرگش خط بطلانی بر تمام امیدهای یهودای اِسْخَریوطی می¬کشید. شاید این لحظه ای بود که وی تصمیم گرفت حداقل با خیانت به مسیح و همکاری با دشمنانش، لااقل پولی هرچند نه چندان قابل ملاحظه به جیب زند و نفوذ و منزلتی نزد کاهنان اعظم و روسای قوم بدست آورد. قیمت سی سکه نقره در واقع قیمتی بود که در زمان مسیح برای فدیه و آزادی یک برده پرداخت می¬شد(خروج۳۲:۲۱؛ زکریا ۱۲:۱۱). 17 روز اول عید فَطیر، همان روز اول عید فِصَح یا روز چهارده نیسان مطابق ماه عبری (ماه مارچ یاآوریل) است و تا یک هفته یعنی تا بیست و یک نیسان ادامه دارد. در این عید مردم، نان فَطیر(بدون مخمر) آماده می¬کردند و به همین دلیل عید فصح به این نام معروف شده بود. توجه کنید که روز اول عید فطیر(فصح) در اینجا پنجشنبه است در حالیکه همان گونه که قبلا بارها ذکر شده است روز اصلی شروع عید فصح روز جمعه بود که در آن روز قبل از غروب خورشید می¬بایست برّه فصح قربانی می¬گشت؛علت این اختلاف به دلیل این بود که اهالی ناحیه جلیل که در شمال یهودیه واقع بود یک روز زودتر از مردم اورشلیم و مردم نواحی یهودیه در جنوب اسرائیل عید فصح را برگزار می¬کردند و بره فصح را قبل از غروب خورشید در روز پنجشنبه قربانی می¬کردند. بدلیل اینکه مسیح از اهل ناصره جلیل و همه رسولانش نیز به جز یهودا اسخریوطی از جلیل بودند طبق رسم معمول، عید فصح را روز پنجشنبه برگزار کردند؛ در حالیکه اهالی اورشلیم و جنوب یهودا می¬بایست فردای آن روز عید فصح را برگزار می¬کردند. چون که زمان رسمی مطابق زمان اورشلیم بود مسیح می¬بایست در روز جمعه قبل از غروب خورشید در ساعت سه بعدازظهر بر روی صلیب به عنوان بره بی عیب و بی آلایش، جان خود را برای آزادی انسانها از گناه و مرگ ابدی فدا می-ساخت. 18و19 در اینجا متی وارد جزئیات نمی¬شود ولی مسیح، پطرس و یوحنا را مأمور آماده کردن شام فصح می-کند(لوقا۸:۲۲) و مسیح و سایر رسولان شب هنگام به آنان می-پیوندند. توجه کنید علت اینکه مسیح فقط پطرس و یوحنا را مأمور این امر می کند و حتی مکان صرف شام را به طور علنی برای همه رسولان فاش نمی سازد(لوقا۸:۲۲-۱۳) این بود که یهودا اسخریوطی از مکان مسیح تا لحظه مقرر الهی با خبر نشود زیرا احتمالا پیش از موعود مقرر به کاهنان اطلاع می داد. همه کسانی که پشت پرده (شیطان و فرشتگانش، کاهنان و رهبران قوم یهود و ...) نقشه های شوم خود را در قتل مسیح پیش میبردند در واقع دقیقا برنامه و اراده خدا را به انجام رساندند. 22 یهودای اسخریوطی چنان با ریاکاری، خود را به عنوان شاگرد واقعی مسیح در بین رسولان جا زده بود که سایر رسولان به وی شک نکردند. 23 در اینجا منظور مسیح این است که تسلیم کننده من بارها بر سر سفره با من نان خورده است و در ظاهر دوست من بوده است (مزامیر۹:۴۱؛ یوحنا۱۸:۱۳). 24 مسیح هشدار نهایی را به یهودای اسخریوطی می¬دهد. در این لحظه یهودای اسخریوطی هنوز فرصت داشت تا به پاهای عیسی افتاده، به خاطر اعمال خود توبه کند و از مجازات سهمگین آینده در امان باشد؛ ولی وی همان طور که روند داستان نشان می¬دهد وجدان خود را داغ کرده بود و دیگر سقوط وی قطعی بود. مسیح بار دیگر روشن می¬سازد که نقشه و برنامه های الهی بدون شک و بدون چون و چرا به انجام می¬رسند؛ ولی کسانی که در این نمایش نامه نقش ایفا می¬کنند مسئول اعمال و انگیزه های خود خواهند بود هر چند کارگردان اصلی و گرداننده این نمایش نامه خود خدا باشد. اصل حاکمیت مطلق خدا در مقابل انتخاب و اراده آزاد انسان مفهومی است که انسان ها از درک آن عاجزند. 25 توجه کنید که یهودای اسخریوطی، مسیح را خداوند خطاب نمی¬کند در حالیکه شاگردان دیگر وی را خداوند خطاب می¬کنند( آیات ۲۲و۴۹). در اینجا انگار دیگر رسولان درک دقیقی از آنچه در حال وقوع بود را نداشتند(یوحنا ۲۷:۱۳-۳۰). 26-28 در اینجا مسیح آئین جدیدی را بنا نهاد و به فصح، معنا و مفهوم جدیدی ¬بخشید. مسیح، فصح را از یک سنت یهودی به یک آئین جهانی تبدیل می¬کند. عید فصح یادآور دوران اسارت مردم یهود در مصر بود که به رهبری موسی و با معجزات عظیم خدا آنها را از مصر بیرون آورد. آخرین داوری و غضب خدا بر فرعون مصر این بود که فرشته خداوند می¬بایست از میان مصر عبور کرده، نخست زادگان مصر را بکشد تا فرعون که با سخت دلی و گردن کشی از آزادی بردگان یهودی ممانعت می¬کرد سرانجام تسلیم شود. طبق دستور خدا تمام خانواده های یهودی می¬بایست قبل از غروب خورشید در شبی که قرار بود این اتفاق سهمگین در کل سرزمین مصر واقع شود، بره¬ای بی عیب فراهم کرده، آنرا ذبح کنند و خون آن را بر چهارچوب بیرونی در خانه بپاشند. بر در هر خانه ای که خون بره وجود داشت فرشته خدا از آن عبور کرده و خشم الهی را بر آن خانه نمی-ریخت (فِصَح به عبری به معنی عبور کردن یا گذشتن از کنار چیزی است). مسیح در عید فصح به رسولانش گوشزد می¬کند که او بره واقعی و بی عیبی است که برای آزادی تمام مردم جهان از اسارت گناه، مرگ ابدی، شیطان و در نهایت داوری و خشم الهی که بر هر گناهکاری ریخته خواهد شد؛ باید قربانی شود و خون وی برای کفاره گناه تمام کسانی که در طول تاریخ به وی ایمان می¬آوردند باید ریخته شود. این آیین که به آئین عشاء ربانی معروف است برای یادآوری این مفهوم تازه و فوق العاده مهم در تمام کلیسا¬ها برگزار می¬شود. در واقع مسیح گناه و متعاقبا داوری گناه یعنی مرگ را بر روی صلیب بردوش کشید تا ایمانداران به مسیح عدالت مسیح و حیات ابدی را وارث گردند. این مفهوم تازه¬ای بود که بسیار فراتر از نماد و سنت فصح موسی بود که مختص قوم یهود بود و معنی محدودی داشت که به عهد عتیق (پیمان قدیم) مرتبط بود؛ عهدی که خدا با قوم اسرائیل بسته بود و این عهد شامل ده فرمان موسی و تمام مراسم و سنن و فرامینی بود که به نحوی سایه آن واقعیت ها و حقایقی بود که می¬بایست در مسیح کامل گردد. حال با آئین عشاء ربانی مسیح عهدی جدید و تازه¬ای را استوار می¬کند که در این عهد جدید فرامین ده گانه خداوند نه بر سنگهای تراشیده شده بلکه در دلهای ایمانداران نوشته شده است و خود مسیح عدالت ابدی آنهاست زیرا مسیح به طورکامل این فرامین را در طول زندگی خود انجام داد و در واقع مسیح شریعت زنده خدا است. در عهد قدیم برای بخشش گناهان قوم، کاهنان یهودی حیوانی را بر قربانگاه قربانی می¬کردند. ولی مسیح، یکبار و برای همیشه و برای همه ایمانداران از ابتدای تاریخ دنیا تا انتهای آن قربانی شد تا قربانی واقعی، بخشش واقعی و در نتیجه حیات ابدی و نجات واقعی را برای همه ایمانداران فراهم آورد(ارمیاء ۳۱:۳۱-۳۴ ؛عبرانیان ۱:۸-۱۳ و ۱۱:۹-۲۷). در مراسم عشاء ربانی، نان و شراب (آب انگور) صرفا نمادی از بدن و خون عیسی مسیح است. 29 منظور مسیح از ملکوت پدر همان ملکوت هزار ساله مسیح بر روی زمین است(لوقا ۱۸:۲۲و۲۹و۳۰). 30 در عید فصح، یهودیان (مزامیر۱۱۳ تا ۱۱۸)از عهد عتیق را به عنوان مزامیر پرستشی می¬خواندند و آن را هالِلْ(hallel) می¬گفتند. توجه کنید که متی اشاره بسیار مختصری به کل ماجرای شام آخر (آخرین شام فِصَح مسیح و شاگردانش) کرده است (متی ۲۰:۲۶-۳۰). ولی صرف شام فصح یک مراسم طولانی بود که در چندین مرحله شامل صرف غذای اصلی، نوشیدن شراب ممزوج با آب و خواندن مزامیر ذکر شده از غروب خورشید تا نیمه های شب به انجام می¬رسید. مزامیر ۱۱۳ و ۱۱۴ قبل از لیوان دوم شراب و مزامیر ۱۱۵-۱۱۸ بعد از صرف غذا و چهارمین لیوان شراب خوانده می¬شدند. 31 نقل قول مسیح از (زکریا نبی ۷:۱۳) است. رسولان مسیح بدلیل ترس، ضعف انسانی و غافلگیر شدن، به طور موقتی مسیح را در حین دستگیری و مصلوب کردن تنها می¬گذارند؛ هرچند پطرس و یوحنا در صحنه های مختلف حاضر بودند. در هر حال مسیح برای آنان دعا می-کند تا ایمانشان را از دست ندهند( لوقا ۳۱:۲۲و۳۲؛ یوحنا۱۱:۱۷و۱۲). بعد از رستاخیز مسیح از مردگان، رسولان مسیح به جز یهودای اسخریوطی که خود را دار زد با وفاداری کامل از مسیح پیروی کردند و با قدرت روح القدس حتی جان خود را نیز برای رساندن پیغام انجیل مسیح فدا ساختند. توجه کنید که شاگردان واقعی مسیح (ایمانداران واقعی) هرچند ممکن است در مقطعی از زندگیشان¬ به دلایل مختلف لغزش خورند یا از نظر روحانی سست شوند، ولی هرگز نجات ابدی خود را از دست نخواهند داد(یوحنا۲۷:۱۰و۲۹؛ رومیان۲۹:۸-۳۹؛ دوم قرنتیان ۱۷:۵؛ افسسیان ۴:۱، ۴:۳۰؛ فیلیپیان۶:۱؛ یهودا۲۴و۲۵). 32 توجه کنید که در اینجا مسیح مجددا از رستاخیز و قیام خود از مردگان سخن می-گوید، ولی انگار ذهن شاگردان تاریک بود و درک دقیقی از این مسئله نداشتند. بنابراین هیچ سوالی در مورد موضوع رفتن به جلیل نپرسیدند ولی در مورد انکار خودشان صحبت کردند. 33 شاگردان به جای کنجکاوی در مورد رفتن مسیح به جلیل بعد از رستاخیزش از مردگان، درمورد انکارشان سخن به میان آوردند. طبعا پطرس به عنوان ریش سفید گروه از اولین کسانی بود که در مورد انکارش اعتراض می¬کند و سخنانش نشان می¬دهد که بیش از حد بر خود اعتماد داشت. هرچند هیچ شکی در وفاداری و صداقت رسولان (به جز یهودای اسخریوطی) نسبت به مسیح وجود نداشت ولی آنها باید می¬آموختند که با دعا و فروتنی، به مسیح توکل می-کردند؛ ولی برخلاف مسیح که تا قبل از دستگیری در باغ جتسیمانی در دعا بود و با پیروزی کامل بر تمام مصائب غالب آمد؛ آنها در دعا کردن هوشیار و بیدار نبودند و بدلیل ترس غافلگیر شده و گریختند. 36 کلمه «جتسیمانی» به معنی محل روغن گیری(oil press) یا عصاره زیتون است. باغ جتسیمانی با درختان زیتون، جایی بود که بارها، مسیح و شاگردانش دور هم جمع می¬شدند و یهودای اسخریوطی آن محل را به خوبی می¬دانست(یوحنا۲:۱۸). تا الان نیز در این محل واقع در اورشلیم، درختان زیتون بسیار کهن وجود دارد. 37 دو پسر زبدی، همان یوحنا و یعقوب از رسولان مسیح بودند . 38 غم و اندوه بی¬اندازه مسیح به خاطر ترس از دشمنان یا عذاب جسمانی صلیب نبود بلکه وی می¬بایست گناه تمام جهان را برخود می¬گرفت و به خاطر آن خشم و غضب و داوری خدای پدر را متحمل می¬گردید. 39 پیاله ای که مسیح در دعا به آن اشاره می¬کند نمادی از خشم، غضب و داوری خدای پدر بر گناه و نافرمانی انسانهاست که در عهد عتیق بارها به آن اشاره شده است(برای مثال اشعیا۱۷:۵۱و۲۲؛ ارمیا۱۵:۲۵-۱۷). مسیح این پیاله را تا به آخر نوشید و بدین ترتیب جریمه گناهان ایمانداران را متحمل شد؛ عدالت کامل خود را به حساب ایمانداران گذاشت تا با داشتن آن عدالت، وارث حیات جاودانی و نجات ابدی گردند( اشعیا۳:۵۳-۱۱ ؛ دوم قرنتیان۲۱:۵ ؛ عبرانیان۲۸:۹). 40-46 مسیح در آن لحظات بحرانی با دعا بر وسوسه-های شیطان غلبه کرد و سرسپردگی کامل خود را به خدای پدر اعلام نمود و با آمادگی و شجاعت کامل به استقبال دشمنان و تسلیم کننده خود رفت. در حالی که شاگردانش به جای دعا کردن خوابیدند و همه آنها در مبارزه با وسوسه های شیطان شکست خورده و مغلوب گشتند؛ ولی این شکست، درس با ارزشی برای آنان بود که تا آخرین لحظه عمرشان آن را فراموش نکردند. برای مقابله با وسوسه های شیطان از دو اسلحه دعا و کلام خدا می¬بایست استفاده شود(متی۱:۴-۱۰؛ افسیان۱۰:۶-۱۸). 47 این جمع کثیر متشکل از سربازان معبد خدا (لوقا ۵۲:۲۲) که از سوی روسای کهنه و مشایخ اعزام شده بودند و همچنین سربازان رومی(یوحنا ۳:۱۸) بود که تعداد آنها جمعا به چند صد نفر می¬رسید. فرستادن این جمع کثیر به دو دلیل عمده بود یکی اینکه آنها از قدرت و اقتدار مسیح می¬ترسیدند و دیگر اینکه از شورش و اغتشاش مردم واهمه داشتند زیرا اورشلیم و مناطق اطراف آن مملو از زائران یهودی از سراسر اسرائیل و حتی کشورهای مجاور بود و ممکن بود با دستگیری مسیح آشوبی برپا گردد. 48و49 به دلیل تاریکی شب احتمالا این بهترین روشی بود که یهودای اسخریوطی برای شناسایی مسیح به روسای قوم یهود پیشنهاد کرده بود. معمولا شخص خائن در بسیاری از موارد در صحنه دستگیری حضور ندارد ولی یهودای اسخریوطی با بی¬شرمی نه تنها پیشاپیش سربازان حرکت کرده آنها را هدایت می¬نمود بلکه جلو رفته و مسیح را هم می¬بوسد. 51 در اینجا «همراه عیسی»، پطرس رسول بود و مسیح آن شخص را که مولِک نام داشت شفا داد و پطرس را توبیخ کرد(لوقا۵۱:۲۲). 52 عمل دستگیری و مصلوب ساختن مسیح هرچند بزرگترین بی عدالتی و ظلم تاریخ بشری است ولی با این وجود مسیح به پیروان خود اجازه مقاومت یا مقابله به مثل را نمی¬دهد. یک مسیحی واقعی تابع قوانین کشوری است که در آن زندگی می¬کند و نباید از آنها تخطی ورزد. تنها زمانی یک ایماندار از قوانین کشورش تبعیت نمی-کند که صریحا مخالف کلام خدا و اراده خدا باشد که در آن صورت وی می¬بایست کلام خدا را اطاعت نماید و با خوشی مجازات این بی اطاعتی را از سوی حکومت بپذیرد(اعمال رسولان۵:۴-۲۳ ؛ رومیان ۱:۱۳-۸؛ اول تیموتاوس ۱:۲و۲). 53 دوازده فوج، حدود هفتاد و دو هزار نفر بود. طبق(دوم پادشاهان۳۵:۱۹) هنگامی که سپاه آشور قصد تصرف اسرائیل را داشت فقط یک فرشتهٔ خداوند در دفاع از قوم اسرائیل، صد و هشتاد و پنج هزار نفر از سربازان آشور را کشت که این امر قدرت خارق العاده فرشتگان را نشان می¬دهد. 54-56 تمام کسانی که به نحوی در جریان مصلوب شدن مسیح نقشی ایفا ¬کردند در واقع برنامه ها و مقاصد از پیش تعیین شده خدا را مو به مو به انجام رساندند(اعمال رسولان۲۷:۴و۲۸). در حالی که مسیح با پیروزی شکوهمند و عزمی راسخ به استقبال صلیب و مرگ می¬رود؛ شاگردانش، مطابق پیشگویی وی، از ترس و ضعف فرار کرده و وی را ترک کردند. 57 بعد از دستگیری مسیح در باغ جتسیمانی، و قبل از اینکه او را به نزد قیافا کاهن اعظم ببرند، محاکمه¬ای مختصر در حضور حَنا پدر زن قیافا که خانه اش واقع در همان ساختمان معبد و محل اقامت قیافا بود انجام می¬گیرد که متی از آن ذکری به میان نمیآورد (یوحنا۱۲:۱۸و۱۳و۱۹-۲۴) احتمالا این محامه و بازپرسی اول، فرصتی به قیافا کاهن اعظم داد تا اعضای «سَنْ هِدْرین» (دیوان عالی یهود که متشکل از ۷۱ نفر فریسی، صدوقی، کاهن و کاتب بود) را در حوالی نصف شب تا حدود سه بامداد صبح جمعه در محل اقامتش برای محاکمه اصلی مسیح دور هم جمع ¬کند. برای مسیح در کل شش محاکمه برگزار می شود. اولین محاکمه در حضور حَنا پدر زن قیافا(یوحنا ۱۳:۱۸و۲۴)؛ دومین محاکمه در حضور قیافا کاهن اعظم و دیوان عالی یهود(متی۵۷:۲۶)؛ سومین محاکمه در حضور پیلاطُس فرماندار رومی (بار اول) ( لوقا۱:۲۳-۵؛ یوحنا۱۸:۲۸)؛ چهارمین محاکمه در حضور پادشاه هیرودیس(لوقا۶:۲۳-۱۲)؛ پنجمین محاکمه مجددا در حضور پیلاطُس فرماندار رومی(بار دوم) (یوحنا۱:۱۹-۱۲) و ششمین محاکمه در حضور پیلاطُس(بار سوم) و در مقابل جمع مردم، روسای کهنه و مشایخ که «بَرابای» جنایت کار را آزاد می¬سازد و مسیح را به سربازان می¬سپارد تا مصلوبش نمایند(لوقا۲۲:۲۳-۲۵؛ یوحنا۱۲:۱۹-۱۶). 58 پطرس از دور شاهد وقوع حوادث بود در حالی که یوحنا رسول بدلیل آشنایی اش با رئیس کهنه موفق می¬شود به خانه کاهن اعظم رفته و از نزدیک شاهد اوضاع باشد(یوحنا۱۵:۱۸و۱۶) و در ضمن یوحنا، پطرس را به محوطه معبد آورد. 59 هدف رئیس کَهَنه (کاهن اعظم) و دیوان عالی این بود که اتهامی دروغین برای اعدام مسیح دست و پا کند و محاکمه در این بی دادگاه را که پیش از طلوع صبح تشکیل شده بود موجه و قانونی جلوه دهند. 60 با اینکه عده ای نیز حاضر شدند با قسم دروغ، شهادت¬های کذب به ضد مسیح ارائه دهند ولی کذب بودن شهادت آنها به دلیل تناقض حرفهایشان آشکار شد(مرقس ۵۵:۱۴-۵۹). 61 این تحریف کلام مسیح بود که حدود سه سال قبل از این حادثه و تقریبا در ابتدای خدمتش در اورشلیم زده بود. مسیح گفته بود که «این قدس را خراب کنید که در سه روز آن را برپا خواهم نمود» (یوحنا۱۸:۲-۲۲) توجه کنید در اینجا مسیح می¬گوید «شما» این قدس را خراب کنید که کنایه از این بود که روسای قوم یهود وی را در آینده مصلوب کرده خواهند کشت ولی او از مردگان خواهد برخواست در حالیکه طبق شهادت شاهدان، مسیح گفته بود که «من این هیکل خدا (معبد خدا-قدس) را خراب می¬کنم و در سه روز بنا می نمایم» که با گفته عیسی منافات داشت. 62و63 مسیح به هیچ کدام از اتهامات جواب نمی-دهد زیرا دادگاه و محاکمه برگزار شده فاقد هرگونه اعتبار قانونی بود. در آخر کاهن اعظم قیافا برای مجبور ساختن مسیح به پاسخ دادن به سوگند متوسل می¬شود. 64 مسیح به قیافا جواب مثبت می¬دهد. پاسخ مسیح تایید این نکته بود که وی با خدا برابر است. نشستن در دست راست قوّت (که به طور غیر مستقیم در فرهنگ یهود اشاره به خدا بود) دقیقا طبیعت الهی مسیح را نشان می داد(دانیال ۱۳:۷و۱۴ ؛ مزامیر ۱:۱۱۰). عکس العمل قیافا کاهن اعظم در آیه ۶۵ نشان می¬دهد که وی دقیقا برداشت فوق را از پاسخ مسیح داشت. 65 در فرهنگ قرن اول میلادی یهود(همچنین برخی مناطق خاورمیانه) پاره کردن لباس دلالت بر حزن و سوگواری و اندوه بود. توجه کنید که طبق (لاویان۶:۱۰ ، ۱۰:۲۱) در عهد عتیق کاهن اعظم اجازه پاره کردن لباس خود را نداشت. در تالمود( Talmud) که کتاب روایات و سنن یهود است به رئیس کهنه اجازه می¬دهد که وقتی شاهد عملی یا گفتاری کفرآمیز است لباس خود را پاره کند. جالب اینجاست که این عمل قیافا صرفا از روی ریاکاری و نمایش بود که ابداً از اندوه و غم نشأت نمی¬گرفت زیرا وی ابدا محبتی نسبتا به خدای حقیقی نداشت؛ وی از ته دل خوشحال بود زیرا با این بهانه مسیح را به کفرگویی متهم و به اعدام محکوم ¬کرد. قیافا نماینده تمام عیار همه ریاکاران و فریب دهندگان دینی دنیا از هر دین، مذهب و فرقه است که تحت نام دین و خدا از ارتکاب به هر جنایتی برای حفظ قدرت، ثروت و نفوذ روی گردان نیستند. توجه به این نکته بسیار مهم است که هر شخصی که با مسیح و انجیل وی مواجه می¬شود فقط و فقط دو گزینش پیش روی خود دارد، یا اینکه می باید نزد وی زانو زده و او را به عنوان خدای خود پرستش کند و یا اینکه او را یک کفرگو و متقلب بداند و در قلب خود مجددا وی را به مرگ محکوم کند. 66 به این ترتیب روسای قوم یهود حوالی طلوع خورشید در روز جمعه عید فِصَح، مسیح را بر طبق مصلحت و نه بر اساس حقیقت و عدالت به مرگ محکوم کرده و در همان روز این حکم را به دست سربازان رومی به اجرا می¬گذارند. 67و68 در این آزمایش هولناک، مسیح در سکوت و با آرامی بی نظیرش، خود را به طور کامل تسلیم اراده خدای پدر نمود( اشعیا۷:۵۳؛ اول پطرس ۲۳:۲). 69-75 در حالیکه در داخل خانه قیافا و در حضور دیوان عالی یهود و جمع اوباش، مسیح با آرامشی پرجلال و با پیروزی کامل و اقتدار مطلق از آزمایشی مخوف و آتشین در حال گذر بود، در صحن حیاط خانه قیافا رئیس کهنه، پطرس رسول در حال گذر از آزمایشی دیگر بود؛ ولی نه خبری از آرامش بود و نه نشانه ای از پیروزی. پطرس، مسیح و گروه سربازان را از باغ جتسیمانی دورادور تعقیب کرده و با کمک یوحنا رسول وارد صحن حیاط معبد خدا که خانه قیافا کاهن اعظم و حنا پدر زن قیافا در آن قرار داشت، شده بود(متی۵۸:۲۶؛ یوحنا۱۵:۱۸و۱۶). پطرس این فرصت را داشت تا در مقابل همه آنانی که در صحن حیاط حاضر بودند از بی-عدالتی چنین محاکمه¬ای سخن گوید و خود را شاگرد پرافتخار مسیح بداند؛ اما به دلیل ضعف و ترس، در تله شیطان گرفتار می¬شود و مسیح را انکار می¬کند. پطرس بعد از انکار اول، از شرم و خجالت و ترس، کم کم از صحن حیاط دور شده به دهلیزی که نزدیک دروازه بیرونی بود نزدیک می¬شود. شاید وی سعی می-کند تا از انبوه مردمی که در وسط حیاط دور آتش جمع شده خود را گرم می¬کردند فاصله گیرد ولی انگار آزمایش سخت وی پایانی نداشت، به طوری که کنیزی دیگر مجددا او را در تنگنا قرار می¬دهد و پطرس برای دومین بار مسیح را انکار کرده و می¬گوید وی را نمی¬شناسد؛ این بار متوسل به قسم می-شود تا مردم حرف او را باور کنند و تا شاید قضیه فیصله یابد ولی وی مجبور می¬شود تا برای سومین بار مسیح را انکار نماید و با قسم خوردن سعی در اثبات حقانیت خود نماید و حتی وی متوسل به لعن می¬شود(مسئله ای مرسوم در آن فرهنگ که شخصی بلا و مرگ و مجازات الهی را بر خود یا خانواده اش در صورت دروغ بودن حرفهایش می¬طلبد تا طرف مقابل را از درستی گفته هایش مطمئن سازد). در همین لحظه خروس بانگ می¬زند! ملاحظه کنید که محاکمه مسیح در بی¬دادگاه یهود در چه ساعاتی از بامداد در جریان بود! طبق (لوقا۶۰:۲۲و۶۱) در لحظه ای که خروس بانگ می¬زند، گروه سربازان، مسیح را احتمالا از خانه حنا پدر زن قیافا به صحن حیاط می¬آورند تا وی را به خانه قیافا کاهن اعظم ببرند. در این اثنا، مسیح به پطرس می¬نگرد و این نگاه، پطرس شکسته و بی تاب را کاملا ذوب می¬کند؛ به طوری که وی بیرون رفته و زار زار می¬گرید و از عمل خود توبه می¬کند. سالها بعد، پطرس همچون خداوند خود پیروزمندانه به خاطر ایمانش به عیسی مسیح و بشارت انجیل در روم و به دستور «نِروُن» امپراتور وقت روم، مصلوب گشته به شهادت می رسد.

فصول 1 2 3 4 5 6 7
انجیل متی 8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28

راهنمایی           پنجره را ببندید X

با کلیک روی شماره آیات، تفسیر آنها را انتهای متن مطالعه کنید و با کلیک مجدد روی شماره آیات در بخش تفسیر به مکان اول در متن کتاب مقدس برگردید. برخی از آیات به دلیل وضوح معنایی تفسیر نشده اند و با کلیک روی شماره آنها اتفاقی نمی افتد.
همچنین با کلیک روی کلمات آبی رنگ و نگاه داشتن ماوس روی آنها در متن کتاب مقدس اطلاعات بیشتری در مورد آن کلمه در پنجره ای دیگر ظاهر می شود که با حرکت ماوس از روی کلمه آبی رنگ، آن پنجره بسته می شود.